
وقتی نگاهم میکنی
ترانه میشن نفسام
خندهای رو لبام میشه
بغض نشسته تو صدام
پا تو حیاط که میذاری
گلای باغچه میشکفن
پرندههای خونهمون
حسودیشون میشه به من
«غرق میشم توی چشات
منو به رویا میبری
تو از تموم حرفای
تو دل من با خبری»
ساکن چشمای توام
اهل حوالی نگات
اخم نکن که گم میشم
تو کشتزار مژههات
من که یه عمره مهمون
سایهٔ ابروی توام
بدون خندههای تو
آواره میشم تو خودم
شعر میشم روی لبات
اسم منو که میبری
تو از تموم شعرای
تو کتابا قشنگتری
غرق میشم توی چشات
منو به رویا میبری
تو از تموم حرفای
تو دل من با خبری
ترانه میشن نفسام
خندهای رو لبام میشه
بغض نشسته تو صدام
پا تو حیاط که میذاری
گلای باغچه میشکفن
پرندههای خونهمون
حسودیشون میشه به من
«غرق میشم توی چشات
منو به رویا میبری
تو از تموم حرفای
تو دل من با خبری»
ساکن چشمای توام
اهل حوالی نگات
اخم نکن که گم میشم
تو کشتزار مژههات
من که یه عمره مهمون
سایهٔ ابروی توام
بدون خندههای تو
آواره میشم تو خودم
شعر میشم روی لبات
اسم منو که میبری
تو از تموم شعرای
تو کتابا قشنگتری
غرق میشم توی چشات
منو به رویا میبری
تو از تموم حرفای
تو دل من با خبری
لطفا نظر خود را بنویسید