تو که خواهان گذر کردن ازین دل بودی
به دلم عشق چرا عشق تعارف کردی
من گمان کردم از اول که تو درمان باشی
چه غلط بود و دریغا که تو عین دردی
من از آسمان گرفته ترم
ازین که برایت ببارم چه باک
مرا مرگ نه ، همین که تورا
ندارم ، شبی می سپارد به خاک(۲)
می روم کشته ی بی رحمیه عشق تو شوم
چه سعادت که منم زخمی عشق تو شوم
می روم شاید عزیزم کند این دوری ها
ماه با دوری اش از ما شده است اصلا ماه…
می روم با دل آزرده دعایت بکنم
بی صداتر شدم از آنکه صدایت بکنم
می روم شاید ازین خاطره یادی کردی
شاید آن لحظه که رفتم تو به من برگردی…
من از آسمان گرفته ترم
ازین که برایت ببارم چه باک
مرا مرگ نه ، همین که تورا
ندارم ، شبی می سپارد به خاک
به دلم عشق چرا عشق تعارف کردی
من گمان کردم از اول که تو درمان باشی
چه غلط بود و دریغا که تو عین دردی
من از آسمان گرفته ترم
ازین که برایت ببارم چه باک
مرا مرگ نه ، همین که تورا
ندارم ، شبی می سپارد به خاک(۲)
می روم کشته ی بی رحمیه عشق تو شوم
چه سعادت که منم زخمی عشق تو شوم
می روم شاید عزیزم کند این دوری ها
ماه با دوری اش از ما شده است اصلا ماه…
می روم با دل آزرده دعایت بکنم
بی صداتر شدم از آنکه صدایت بکنم
می روم شاید ازین خاطره یادی کردی
شاید آن لحظه که رفتم تو به من برگردی…
من از آسمان گرفته ترم
ازین که برایت ببارم چه باک
مرا مرگ نه ، همین که تورا
ندارم ، شبی می سپارد به خاک

لطفا نظر خود را بنویسید